جدول جو
جدول جو

معنی صحنه بالا - جستجوی لغت در جدول جو

صحنه بالا
(صَ نَ یِ)
دهی از دهستان آتابای بخش آق قلعه شهرستان گنبدقابوس 9هزارگزی جنوب باختری پهلوی دژدشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی. سکنه 1500 تن. آب از چاه. محصول آنجاغلات، حبوبات، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالیچه بافی و نمدمالی. راه فرعی به آق قلعه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ یِ)
قسمت منحنی کمان مابین محل دست و سر بالایی کمان. (از ناظم الاطباء) ، خانه بالایی. غرفه
لغت نامه دهخدا
(چَ نَ)
مرکز بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 90 هزارگزی شمال باختری نیشابور بر سر راه شوسۀ عمومی سبزوار به مشهد و قوچان واقع است. این محل کوهستانی و معتدل است و 915 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، پنبه و میوه. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و گلیم و راهش اتومبیل رو است. در این آبادی اداره های دولتی بخشداری، ژاندارمری، پست و تلگراف، نمایندۀ آمار، دفتر ازدواج و طلاق و دبستان دولتی وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ نِ)
دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در 92 هزارگزی شمال خاوری فریمان سر راه مالرو عمومی آق دربند به فریمان جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 216 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ نَ)
ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان. واقعدر 42هزارگزی جنوب خاوری ماهان و 12هزارگزی از راه شوسۀ کرمان - بم. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا